نخواب دیگه همین!

نخواب دیگه همین!

یا با برنامه ریزی همه چی رو پیش بینی کن، یا بپذیر که هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.
نخواب دیگه همین!

نخواب دیگه همین!

یا با برنامه ریزی همه چی رو پیش بینی کن، یا بپذیر که هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.

اضطراب

چقدر دلتنگی! 

چقدر اضطراب واسه لحظه ای نباشی!؟ 

خدایا بهم رحم کن اون روز رو نیار. 

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .

 عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!

نظرات 1 + ارسال نظر
لیـآه 11 فروردین 1393 ساعت 13:36 http://liya1993.blogsky.com/

فکر کردن به گذشته چیزی جز دلتنگی نمیاره... واسه روزای خوبی بود که دیگه نیست...

وقتی که من بچه بودم غم بود اما کم بود....

من هنوز سایه پدر و مادر رو بالای سرم دارم
اما از روزهای نبودنش می ترسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد