امشب با یه حس خوب رفتم پارک
سالها بود این حس رو نداشتم
همیشه شوهرم تنها با بچه ها میره
اگر هم من برم یه گوشه ترش کرده می شینم و بهم خوش نمی گذره
این روزها دارم سعی می کنم دیگران رو قضاوت نکنم
کار سختیه
فکر کنم اینجوری پیش برم باهوش تر هم بشم!!!
ولی حس خوب و سبکی داره...